**دیوونه چته ... من که باهاتم !!**
نمی دانم خیانت بود یا عدالت نوشت دوستت دارم وبرای هردویمان فرستاد آهای آدما جواب دوستت دارم مرسی نیست دلمان که میگیرد تاوان لحظه هاییست که دل میبندیم خدایا!اخرش نفهمیدم اینجاییکه هستم تقدیر من است یا تقصیر من!! گاهی چقدر دلم برای یک خیال راحت تنگ میشود خدایاهیچ تنهایی را آنقدرتنهانذارکه به هربی لیاقتی بگه عشقم
مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.
وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني
راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟
توقلبتم
خدایا... و مــــــــــن پا فشاری می کردم...
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد
با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر بگذار آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند آنان که بر سر جدایی مان شرط بسته بودند . . عاشقتم عشقم
.
کــــــجـا !!؟
همـین جــــاسـت آغــوشِ مـن !
که روزی هـــزار بـــار میــخـوانــمت کـه :
بیــــــــــا…
و تـــو ..
هــر بـــار ..
بــا شیطــنتـی تمـــــــام !
صــــدا نــــازک میـکنــــی ..
و بـــاز هـــم مـی پـــرســـی :
کجــــــــــــــــا !!
.
پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه : رفتن تو حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته : : نامردا خواهرم بود . . .
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن، برو تو حموم و موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم، پسره به دوستاش زنگ میزنه . . .
پسره و دوستاش یکی یکی میرن و. . .
این آخری که رفت حموم ، دیدن خیلی دیر کرد ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم...
خیلی وقت است که کــــات گفته ام . . . می دونی چیه رفیق؟ حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری… در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،
ولی تو همچنان برایم بــــازی میکنی . . .
اگه از زندگی کسی می ری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون
که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،
تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟
تو می دانی آن ها که از چشم می افتند
دقیقا کجا می افتند ؟
چندیست دنبال خودم می گردم …
تو می دانی آن ها که از چشم می افتند
دقیقا کجا می افتند ؟
چندیست دنبال خودم می گردم …
دوستش دارم چون که میشناسمش ♥
به دوستی و یگانگی ♥
هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم ♥
تنهایی غم انگیزش را میابم ♥
اندوهش ♥
غروبی دلگیر است ♥
در غربت تنهایی ♥
هم چنان که شادی اش ♥
طلوع همه آفتاب هاست. ♥
به سلامتیه خودمـــــــــــــــــــــــون ؛ که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان ولی.....
هیچکـــــــــــــــــــس اونی نشد که مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــا میخوایم