به سلامتی همه

دﻭﺗﺎﺭﻓﯿﻖﻋﺎﺷﻖ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﺸﻦ
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ 2 ﺟﺎﻡ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﺮﺍﯼﺷﻤﺎ
ﻣﯿﺎﺭﻡ
ﺗﻮ ﯾﮑﯿﺶ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ....
ﻫﺮﮐﺲ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﻣﯿﮑﻨﻪ!...
ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻟﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﯾﻦ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶﺑﺮﺳﻪ،
ﺭﻓﯿﻖ ﺩﻭﻣﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﯾﻦ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺮﺳﻪ.
ﺑﻌﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﯾﻪ ﭘﯿﮏ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺯﻫﺮﺗﻮ ﺍﯾﻦ
ﺑﻮﺩ!
ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺍﯾﻦﺩﻭ
ﺭﻓﯿﻖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺭﻩ♥.

روز مـــرگـــم در آخــریـن نـفـسم ...

فـــقط یــک چــیـز بــه او خــواهــم گــفـت :

"اونـــــــطوری نـــه ! اینـــطوری میـــرَن !!!"

 

خستــه ام . ..

روحــم مـي خواهد برود يك گوشه بنشيند

پشتش را بكند به دنيــا

پاهايش را بغـل كند و بلند بلند بگويد :

من ديگر بــازي نمي كنم

شمـآ جــر می زنیــد ...



 شمـــا که غریبه نیستین....

آره...آره...آره 

تاریخ مصرف داشتـــــــم!!!


جواب یه حرفایی:

 "فقط نفس عمیـــــقه"

آقای شهردار

لطفا بگویید اینقدر عوض نکنند

رنگ و روی این شهرِ لعنتی را !

این پیاده رو ها

میدان ها، …

رنگِ این دیوارها …..

خاطراتم دارند از بین میروند…..



این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست…

 

سخت میگذرد این روزها

قرار است از او برای دلم

یک انسان معمولی بسازم ...

 

وقـتـي مـي گـويـم: ديـگـر بـه سـراغـم نـيـا !
فـکـر نـکـن کـه فـرامـوشـت کـرده ام ...
يـا ديـگـر دوسـتـت نـدارم !
نـه ...
مـن فـقـط فـهـمـيـدم :
وقـتـي دلـت بـا مـن نـيـسـت ؛
بـودنـت مـشـکـلـي را حـل نـمـي کـنـد ،
تـنـهـا دلـتـنـگـتـرم مـيـکـنـد ...!!!

 

شنیده بــود ، لــذتی در گـذشت هست...

از مـن گـذشت و رفـت

لعنـت بــه این واژه هـا کـه مثل هم خوانده مـی شوند!!!

 

مدتی است دیگر از تهِ دل نمیخندم


فقط لب هایم

نقشی به نام لبخند را بازی میکنند

تا کسی نفهمد بی تو چه میگذرد



یـکـــ بـ ــار هم وقـتــی
مـنـتـظـرتــ نـیـسـتـمـ
به ســ ــراغـم بیــ ــا
بـگـ ـذار خـیـالـ ــمغـ ـافـلـگیـ ــر شــود



خدای من ، امشب که خوابیدم
مرا ببر به خواب آن کسی که من فراموشش نکردم

اما او مرا به دست
  مرور زمان سپرد .....

کلمات


کلام نمی آید بر لبم


وقتی تو اینجایی


لب سکوت میکند


انگار چشمها تا به حال


ندیده اند


فرشته ای به این زیبایی

جـــانبــــازٍ چند درصـــد است ؟

او که در حادثه ي عـــشـــق ،

قــــــلب و غــــرور خود را از دست داده استـــــ

bipfa_1352831856620045_large.jpg - باران ببار … بگذار اشک هایم غریب نباشند... پشت پنجره نشسته ام و میباری … ناودانی چشمانم سرازیر شده است!

همه چیز از یک گریه شروع شد...

نه

این داستان عاشقانه نیست ، شروع زندگی لعنتی ام را می گویم!


قدیم ها از عکس گرفتن تنفر داشت

حتی یک عکس هم از او یادگاری نمانده !!

حال که رفته

عکسش در اغوش او ها

در فیس بوک میدرخشد


آهای لعنتی

قـَـلــبــَم سَـنــگـیــنــی مـیــکـُنـَد!

بــه گـمــانـَـم داری روی احــســاسـَـم راه مــیــرَوی .


حالا تو همه ی کلاس های زبان جهان را برو

چه فایده

که زبان مرا نمی فهمی؟


ببین! دکتری! مهندسی!

خوشگلی ! خوش تیپی! مایه داری!

اصلا آخرشی! معرفت که نداشته باشی!!!

"مفت" نمی ارزی همین....!!


خداحافظ تابستان،


يادت باشد روزهاي گرمت به سردي گذشت!


دیگر آرزویی ندارم!
اگر خودم نه،
حداقل
موهایم سپید بخت شدند عاقبت!


بايد قاب بگيرم حرفهايت را همه

"عكس"

شدند!


رُکـــ بـگـــم

" وجود " داره ،

ولی " بی وجوده " !

همين


عزیزم !

تـــو روی پاهات نمی تونی وایسی ؛

چه برسه به حرفات...


شما که غریبه نیستین

وقتی منو خواست، هیچ چیز جلودارش نبـــــــــــــود

وقتی هم که منو نخواست، هیچ چیز نگهدارش نبــــــــــــــــود

جملات عاشقانه...

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست

قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم

بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد

دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
.
.
.

حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت

یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم

هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز

راستی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم

♥عادت با عـــــــشق♥

عادت یا عشق نمیدونم نمیتونم نبینمت

نمیتونم حتی یه شب به تنهایی‌ بسپارمت

عادت یا عشق فقط بدون مثل نفس دوست دارم

خودم اگه از یاد برم تورو به خاطر میارم

هر اسمی که می‌خوای بذار رو منو احساسم به تو

عادت، هوس،عشق یا هوا... یه اسم یا یه واژه ی نو

اما بدون هزار دفعه اگه بازم دنیا بیام

دوباره عاشقت میشم همیشه دنبالت میام

ساده بگم ساده بگم سادگیاتو دوس دارم

ساده نمیگذرم ازت تورو تو شعرام میارم

ساده بگم عاشقتم ساده بگم می‌خوام تورو

عادت دارم با تو باشم یک وقت نگی‌ بهم برو

ساده بگم من ساده بگم سادگیاتو دوس دارم

ساده نمیگذرم ازت تورو تو شعرام میارم

ساده بگم عاشقتم ساده بگم می‌خوام تورو

عادت دارم با تو باشم یک وقت نگی‌ بهم برو

دوست ندارم سختش کنم احساسمو نسبت به تو

می‌خوام بهت ساده بگم فقط توهم ساده بشو

حرفامو گوش بده می‌خوام حال دلم رو بدونی

شاید اثر کرد حرفامو بشه کنارم بمونی‌

شاید بشه رویای من به سادگی‌ دنیا بیاد

حس بد خداحافظی دیگه سراغمون نیاد

ساده بگم ساده بگم سادگیاتو دوست دارم

ساده نمیگذرم ازت تورو تو شعرام میارم

ساده بگم عاشقتم ساده بگم می‌خوام تورو

عادت دارم با تو باشم یه وقت نگی‌ بهم برو

ساده بگم من ساده بگم سادگیاتو دوست دارم

ساده نمیگذرم ازت تورو تو شعرام میارم

ساده بگم عاشقتم ساده بگم می‌خوام تورو

عادت دارم با تو باشم یه وقت نگی‌ بهم برو 

 

روزگار اما وفا با ما نداشت                  

        طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش پای عشق ما سنگی گذاشت         

      بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصه هجران بود و بس                  

    حسرت ورنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود                      

     در غمش مجنون عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود                         

 سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست                   

    ساده هم آن عهد و پیمان را شکست

بی خبر پیمان یاری را گسست                      

  این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رست                          

   رفت و با دلداری دیگر عهد بست

با که گویم او که هم خون من است                  

 خصم جان و تشنه ی خون من است

بخت بد بین وصل او قسمت نشد                   

     این گدا مشمول آن رحمت نشد

عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست                    

     با چنین یقدیر بد تدبیر نیست

از غمش با دود و دم همدم شدم                     

    باده نوش غصه ی او من شدم

آخر آتش زد دل دیوانه را                                   

  سوخت بی پروا دل پروانه را

عشق من از من گذشتی خوش گذر                    

 بعد از این حتی تو اسمم را نبر

خاطراتم را بیرون کن ز سر                                 

  دیشب از کف رفت فردا را نگر

آخر این یکبار بشنو از من پند                              

   بر منو بر روزگارم دل مبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود                        

   عشق دیرین گسسته تار وپود

گرچه آب رفته باز آید به رود                                

ماهی بیچاره اما مرده بود 

بــــدون تــــو هـــــرگـــــــز

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

این عشق تو سرپناه آخر من است ،

و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است…

بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام :

 آن هم کلام آخر : خدانگهدار  زندگی!

بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست….

چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ،

با پاهای خسته و دلی پر از امید!

وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود

 و چشمهایم پر از اشک…

باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم میخواهد آن لحظه

همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ….

ای وای از فردا… و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ….

آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست ….

نشست و گریست با همان دل پر از خون ،

با آن پاهای خسته و قلبی شکسته….

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!


بـــــرای دلــــــــم

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم!

دست نوازش بر سرش میکشم و می گویم :‌‌ « غصه نخور ، میگذرد »

برای دلم گاهی، پدر میشوم!

خشمگین میگویم : « بس کن، دیگر بزرگ شده ای »

گاهی هم دوستی میشوم مهربان!

« دستش را میگیرم، میبرمش به باغ رویا »

♥دنــــــــیا♥

دنیا همین آرامش محضه

تو بی قراری پا به پای من

من با تو آرومم همین لحظه

پایان این شب اتفاقی نیست

تو چشم من خورشید می تابه

باور نکن این حس طولانی

شیرینی رویای یه خوابه

ساعت به ساعت تندتر میشه

نبض من و تو با صدای هم

دنیا همین لحظه س همین ساعت

ما مثل سایه پا به پای هم

دنیا همین بی دست و پایی هاس

این شرم با تو گفت و گو کردن

این تا همیشه اضطراب تو

این تا ابد دلشوره های من

دنیا همین گوشه س همین ساعت

دنیا یه آینه س روبروی من

حسی صمیمی تو نگاه تو

حرفی شکسته تو گلوی من

دمش گرم !




بــــــــــــاران را میگویم ....



آرام به شانه ام زد و گفت



...امروز خیلی خسته شدی



بـــــــــرو ......

برو استراحت کن، من به جایت میبارم !

 


سکوت و صبوری م را به حسابِ ضعف و بی کسی ام نگذار



دلم به چیزهایی پای بند است



که تو یادت نمی آید...!



تلنگری بزنی، آوار می شوم....


شکستنی تر از آنم که محتاجِ سنگی باشم


بــــه ســــلامتـــی....

سلامتى همه اونایى که همیشه تو جمع میگن و میخندن

 


ولى دو دقیقه که باهاشون تنهایى حرف بزنى میفهمى یه دنیــــــا غصه دارن


 

 

سلامتی رفیقی که وقتی بهش میگی دلم گرفته بیا بریم بیرون ،

 

فقط یک کلمه میگه “ساعت چند ؟؟

بــه سلامتی دوستی که یه روز میاد سر خاکت ولی نمیتونی بلند شی ولی خیالت راحته که خاک زیر پاشی

خدایا اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنیم مردیم ازبس فهمیدیم وبه روی خودمان نیاوردیم

مــیــدونــی تــلـــخ تــــریـــن درد چــیـــــه ...؟

 تــو بـخــوای ...

 اونـــم بــخــواد ...

 ولــی دنـیــا نــخــواد

کاش می فهمیدی...

قهر می کنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی

بمان...

نه اینکه شانه بالا بیندازی

وآرام بگویی

هر طور راحتی...........

جهانم بدون تو"الف"نداردعشقم

خواســـــــتم چشمهـــــــایت را از پشت

بگیـــــــرم

دیـــــــدم طـــــــاقت اسمهـــــــایی که میـــــــگویی را نـــــــدارم


 عکس عاشقانه

بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای

 

بوسه عشق

تعداد صفحات : 14
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد